شهدای شهرستان فیروزه؛
نوید شاهد - شهید ابوالقاسم بتویی در وصیت نامه خود با قلبی آکنده از ایمان، اخلاص و شجاعت چنین آورده است: «به جنایتکاران شرق و غرب بگویید اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند و اگر گلوله های شما و این غرش تانک‌های شما خودفروختگان قلبم را سوراخ سوراخ کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و آرزوی فروختن دینم را به گور خواهید برد.»

پوستر | فرازی از وصیت نامه شهید بتویی

به گزارش خبرنگار نوید شاهد در شهرستان فیروزه، شهید ابوالقاسم بتویی در 25 شهریور ماه سال 1346 در روستای بتو از توابع بخش طاغنکوه شهرستان فیروزه به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی خود را در روستا گذراند. برای ادامه تحصیل به روستای مجاور رفت. او هر روز 24 کیلومتر را پای پیاده طی می کرد، تا به روستای محل تحصیل یعنی روستای قره باغ برسد. تنهایی پدر در امورات کشاورزی و فقر مالی وی را از ادامه تحصیل باز داشت و ابوالقاسم به کار کشاورزی و قالی بافی پرداخت. زمانی که فهمید می تواند سلاح دست بگیرد به جبهه اعزم شد و در تاریخ 24 فروردین ماه 1362، در تنگه ابوغریب در نبرد با دشمن متجاوز بعثی و دفاع از میهن اسلامی عزیزمان ایران جان خود را فدا کرد و به فیض شهادت نایل آمد .

فرازی از وصیت نامه شهید ابوالقاسم بتویی را در ارامه مطلب مطالعه می نمایید:

پوستر | فرازی از وصیت نامه شهید بتویی

متن پوستر :



ای اهل ایمان سلاح جنگ برگیرید و آنگاه دسته دسته با هم به یک بار متفق برای جنگ بیرون بروید.

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک آری من پاسدارم هرگز نکنم پشت به میدان، گر سر برود جان نرود از سر پیمان.

من شهیدم در کف خود پرچم ایمان گرفتم. جان خود دادم ولیکن دامن جانان گرفتم. به خدا قسم اگر تنم را بسوزانند و خاکسترم را به دریا بریزند از دل امواج دریا فریاد میزنم اسلام پیروز است؛ کافر نابود است. ای مادر ای مادر لباس رزم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون امام حسین علیه السلام و علی اصغر به خون خفته رنگین تر نیست. خداوندا اکنون که من تنها با تو دارم سخن می گویم تو را یاد می کنم که به شوق تو آمده ام و آرزویم این است که به راه تو بیایم پس تو را شاهد می‌گیرم عزیزترین و بهترین چیزی را که به من دادی و آن را ندارم،پس اگر در راه تو و برای رضای تو هدیه می نمایم هدیه‌ای که خود تو به من اعتقاد عنایت فرمودی. بارلاها باز تو را شاهد می‌گیرم که این راه را با آگاهی کامل انتخاب نموده ام و با تمام وجود شهادت را که سعادتی بس بزرگ است می‌پذیرم و افتخار می‌کنم چرا که شهادت حد نهایی تکامل انسان است. ای برادران و خواهران قرآن را بخوانید و تفکر کنید وای بر کسی که قرآن بخواند و تفکر نکند. مادر عزیزم تفنگم را بیاور تا قلب و سینه این دشمن مزدور را سوراخ سوراخ کنم که دیگر تحمل این همه نامردی را ندارم و آخر مگه در این دنیای فانی استقلال و آزادی جرم است، چرا ملت های اسلامی را محاصره اقتصادی و نظامی کرده‌اند. ای مادر عزیزم تفنگم را بیاور تا بپوشم که خون من از خون امام حسین علیه السلام علی اصغر به خفته رنگین تر نیست، به جنایتکاران شرق و غرب بگویید اگر خانه و کاشانه ام را به آتش بکشند و اگر گلوله های شما و این غرش تانک‌های شما خودفروختگان قلبم را سوراخ سوراخ کند آرزوی شنیدن یک کلمه ضعف و آرزوی فروختن دینم را به گور خواهید برد. از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود - به کجا می روم آخر ننمایی وطنم - من به خود نامده ام تا که بخود باز روم - آنکه آورده مرا باز برد در وطنم - مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم نا پاک - چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم - چه خوش آن روزی که پرواز کنم به سوی معبود خویش - هوای سر کویش پرو بالی بزنم.

 به خدا قسم از مرگ هیچ باکی نداشته و مرتب از شهادت استقبال می کنم ای مادر عزیزم که جانم فدای تو / قربان مهربانی و مهر و صفای تو هرگز نشد محبت یاران و دوستان / همسایه مهر و محبت و مهر و وفای تو مهرت برون نمی رود در سینه ام که هست / این سینه خانه و این دل سرای تو. ای مادر عزیز که جان داده ای مرا / سهل است اگر جان دهم اکنون برای تو. خشنودی تو مایه خشنودی من است / زیرا بود رضای خدا در رضای تو. گر بود اختیار جهان به دست من / می ریختم تمام جهان به پای تو. ادامه دهنده راه من تمام اقوام باشند و هرچه بسیج هست منسجم تر باشند. والسلام



 


مهدی تقی آبادی خبرنگار نوید شاهد در شهرستان فیروزه

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده